سد سبا،نماد رونق کشاورزی دشت وحدتیه درقرون و اعصار گذشته /حسین جعفری
آب عامل آبادانی است و
بیابان یعنی بی آب و نبودن آبادی؛ دشت مزارعی ـ بی براء(وحدتیه کنونی)، از
شرق رودخانه ی شاپورـ پس از بیرون آمدن از منطقه ي کوهستانی شکارگاه ـ و
حاشیه جنوبی کوهستان سرخ آغاز می شود ـ موسوم به پارود خانه ـ و در شرق به
رودخانه شور(دالکی) و نخلستان بلوک زیراه و دشت دالکی ختم می یابد، دشتی
هموار با خاکی بسیار قوی و مستعد ناحیه ی شمال شرقی شهرستان دشتستان را
تشکیل می دهد که متاسفانه در دوران کنونی می توان گفت بلا استفاده مانده
است و با وجود استعداد بالای کشاورزی به علت نبود آب سطحی و پایین بودن
سفره ی آب زیرزمینی و مقرون به صرفه نبودن حفر چاه عمیق و مشکلات و موانع
عدیده این دشت وسیع و هموار فقط مورد استفاده کشت گندم و جو دیمی قرار می
گیرد آن هم با هزینه ی بالا و چشم دوختن به آسمان و مصداق این بیت شعر از
حافظ است. البته با یک واژه تغییر
" تا درخت زندگی کی بر دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم."
اما! نام ها و وجود بعضی از آثار و شواهد گواه آن است که این دشت در همه ی ادوار گذشته چنین ساکت و آرام و بلا استفاده نبوده است چرا که اگر به دقت و به هنگام عبور از نقاط مختلف این صحرا به اطرافمان بنگریم در فاصله ی کمی از یکدیگر نام آبادی ها و حتی تپه ها و شیارها حاکی از آن است که مردمانی انبوه در این ناحیه زیست می کرده و عمران و آبادی داشته اند مثلا اسامی مانند شهر صبا/سبا، "تل نقاره خانه"، کمی پایین تر شهر توز، کمی بالاتر قلعه ی سی مرو (سیمرغ)، قبرستان های وسیع، پی خانه ها و ساختمان های تو در تو با سنگ های تراشیده و معماری و مهارت حساب شده و گاه گاهی ته ستون هایی که با ابزار و آلات خاک برداری و تسطیح زمین ها از دل خاک بیرون می آید مانند ته ستون ها و سنگ هایی از جنس مرمر که نشان از وجود کاخ هایی به سبک و سیاق کاخ های دوران شکوهمند هخامنشی و امپراتوری ساسانی در این دشت و صحرا بوده است و خیلی از مسائل و موارد دیگر مانند کشف سکه ها و اشیای قدیمی از زیر خاک در جای جای این دشت و صحرا این ها همه گویای آن است که این منطقه روزی و روزگاری آباد و پررونق بوده است. از مهم ترین باقی مانده ي سد گرگر و تونل آب رسانی "کل غرون" که مشرف بر این دشت از دل کوه بیرون می آمده و آب رودخانه شاه پور را از منطقه ي نرگسی ( در شمال شرقی دشت وحدتیه و از توابع شهر خشت) و از منطقه ای به نام گلوگاه به سمت چپ منحرف می ساخته و از کوه به دشت جاری می ساخته و جالب این است که آثار این جدول آب رسانی از آن جایی که بالای روستای سبا (کوه سرخ ) یعنی در شمال شهر باستانی سبا/ صبا بیرون می آمده به موازات کوه ادامه داشته؛ هنوز آشکار است و احتمالا با یک شبکه ی قنات فرعی که جهت مخالف جدول اصلی از آن جدا می شده سراسر دشت را آب رسانی می کرده و حتی در پایان جو و نزدیک به تل خندق کنونی در شمال شرقی شهر وحدتیه به مادر چاه (چاه اصلی) قنات منتهی می شده و از آن جا یک رشته قنات سرازیر می شده و به شهر توز و دشت ها و نخلستان های شمال آن شهر باستانی می رفته است. ناگفته نماند که تا همین يكي دو دهه پیش و قبل از آن که وسایل و ماشین های خاک برداری مانند بلدوزر و گریدر و اسکریپر روی کار بیاید و زمین ها را از شکل قدیمی و به نسبت طبیعی خارج کنند دهانه ی چاه های رشته قنات مذکور در پایین شهر وحدتیه به سوی جنوب و به موازات تالاب(تلخ آب) در پایین شهر کاملا مشهود و معلوم بود و هم اکنون آثار یک رشته قنات دیگر در بالای روستا سبا و در محلی به نام "مل دراز" وجود دارد، حال همه ی این شواهد نشان چیست؟
نشان این است که هر جا آب است آبادی هم ... .
اما این شکل و نظام آب رسانی به این دشت که در چه دوره ای بوده و تا کی ادامه داشته به طور مستند و مدون بدان پرداخته نشده یا نگارنده از آن بی خبر است اما شواهدی مانند وجود قبرستان هایی به سنت اسلامی نشان می دهد تا زمان ورود اسلام به ایران نیز شهرهایی مانند سبا/ صبا و توز آباده بوده اگر چه آثار و نشانه های مربوط به قبل از اسلام نیز در گوشه و کنار این دو شهر که به نظر می رسد دو شهر بزرگ در شمال و جنوب این منطقه و تمدن بوده است به وفور یافت می شود مانند قبرستان ها(استوادن ها)، قلعه ها و گاهی بیرون آمدن ته ستون ها و سکه های مربوط به دوران پیش از اسلام از زیر خاک اما برمی گردیم به توضیح
بیشتر در مورد تل (تپه) ای به نام نقاره خانه که هم اکنون در نزدیکی روستای باستانی سبا در نزدیکی تل و تپه های باستانی به همین نام یعنی شهر سبا/ صبا این تپه را "تل نقاره خونه" می گویند، کمی تامل بر این نام گویای آن است که دورانی این جا شهری بزرگ بوده و آن هم پیش از اسلام یعنی آن زمان ها که خبرهای عمومی و اطلاع رسانی به وسیله ی طبل و شیپور اطلاع رسانی می شده و نقاره چیان در این ساختمان که اکنون به تلی/ طلی بدل شده بر طبل های بزرگ می کوفته و شیپورها را به صدا درآورده اند و لشکریان و سپاهیان یا مردمان عادی را از ما وقع باخبر می ساخته اند؛ این ها و نمونه های فراوان دیگر نشان آن است که دیر زمانی در این منطقه آب بوده و آبادانی، نه چنان که حال نه آب است و نه آبادی.
اما بزرگان گفته اند که تاریخ تکرار نمی شود و آب رفته را به جوی نمی توان برگرداند اما سوال این است آیا نمی توان آب نرفته را به جوی انداخت؟
یعنی آیا نمی توان این جوی و جدول را دوباره باسازی کرد و آب را دوباره به این دشت سرازیر نمود و دوباره رونق اقتصادی و آبادانی را در این دشت با آن خاک حاصلخیز و آن مردمان سخت کوش و پرابتکار
یعنی مردمان خونگرم شهر وحدتیه و روستاهای اطراف زندگی تازه ای بخشید؟ و آیا نمی توان در حاشیه کوه و به موازات آن"کل غرون"
را دوباره غرش بخشید؟ و به
جای شبکه ي قنات ها در دشت جدول کشی کرد و تمامی این زمین ها را با کمی آب در کشت های مختلف مصرفی یا صنعتی به کار گرفت؟
چرا که نه؛ پیشینیان با این وسایل ابتدایی با آجر سد بستند و زیر کوه تونل زدند و آب را به دشت آوردند ولی با وسایل مکانیزه ی امروزی کار صد بلکه هزاران بار سهل تر است و خواستن توانستن است.
البته که این طرح در جاهای دیگر کشور نیز اجرا شده مثلا "تونل کوه رنگ" سر شاخه هایی از رودخانه کارون در جنوب و غرب زردکوه بختیاری را به دامنه های شمالی و شرقی انتقال داده و آن سرشاخه ها را به زاینده رود می ریزد تا به دشت های اطراف نجف آباد و اصفهان برود و قطب کشاورزی آن منطقه را یاری رسانده و رونق اقتصادی ایجاد کند. هم اکنون تونل کوه رنگ در منطقه ی "چل گرد" شهرکرد که در ابتدا یک مورد بود تا سه مرحله افزایش یافته و آب را به سوی مرکز کشور هدایت می کند.
این تونل و یا نمونه های از آن اگر از منطقه ی شاه قاسم تا دشت نرگسی از رودخانه جدا شود مشرف بر همه ی دشت و مورد استفاده برای عموم شهر وحدتیه و روستاهای اطراف است و حتی می توان جبران کمبود آب نخلستان های شهر وحدتیه، بلوک زیراه تا دوردگاه را در صورت نیاز از آن تامین کرد.
منبع:اتحاد جنوب/با اندکی تصرف
" تا درخت زندگی کی بر دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم."
اما! نام ها و وجود بعضی از آثار و شواهد گواه آن است که این دشت در همه ی ادوار گذشته چنین ساکت و آرام و بلا استفاده نبوده است چرا که اگر به دقت و به هنگام عبور از نقاط مختلف این صحرا به اطرافمان بنگریم در فاصله ی کمی از یکدیگر نام آبادی ها و حتی تپه ها و شیارها حاکی از آن است که مردمانی انبوه در این ناحیه زیست می کرده و عمران و آبادی داشته اند مثلا اسامی مانند شهر صبا/سبا، "تل نقاره خانه"، کمی پایین تر شهر توز، کمی بالاتر قلعه ی سی مرو (سیمرغ)، قبرستان های وسیع، پی خانه ها و ساختمان های تو در تو با سنگ های تراشیده و معماری و مهارت حساب شده و گاه گاهی ته ستون هایی که با ابزار و آلات خاک برداری و تسطیح زمین ها از دل خاک بیرون می آید مانند ته ستون ها و سنگ هایی از جنس مرمر که نشان از وجود کاخ هایی به سبک و سیاق کاخ های دوران شکوهمند هخامنشی و امپراتوری ساسانی در این دشت و صحرا بوده است و خیلی از مسائل و موارد دیگر مانند کشف سکه ها و اشیای قدیمی از زیر خاک در جای جای این دشت و صحرا این ها همه گویای آن است که این منطقه روزی و روزگاری آباد و پررونق بوده است. از مهم ترین باقی مانده ي سد گرگر و تونل آب رسانی "کل غرون" که مشرف بر این دشت از دل کوه بیرون می آمده و آب رودخانه شاه پور را از منطقه ي نرگسی ( در شمال شرقی دشت وحدتیه و از توابع شهر خشت) و از منطقه ای به نام گلوگاه به سمت چپ منحرف می ساخته و از کوه به دشت جاری می ساخته و جالب این است که آثار این جدول آب رسانی از آن جایی که بالای روستای سبا (کوه سرخ ) یعنی در شمال شهر باستانی سبا/ صبا بیرون می آمده به موازات کوه ادامه داشته؛ هنوز آشکار است و احتمالا با یک شبکه ی قنات فرعی که جهت مخالف جدول اصلی از آن جدا می شده سراسر دشت را آب رسانی می کرده و حتی در پایان جو و نزدیک به تل خندق کنونی در شمال شرقی شهر وحدتیه به مادر چاه (چاه اصلی) قنات منتهی می شده و از آن جا یک رشته قنات سرازیر می شده و به شهر توز و دشت ها و نخلستان های شمال آن شهر باستانی می رفته است. ناگفته نماند که تا همین يكي دو دهه پیش و قبل از آن که وسایل و ماشین های خاک برداری مانند بلدوزر و گریدر و اسکریپر روی کار بیاید و زمین ها را از شکل قدیمی و به نسبت طبیعی خارج کنند دهانه ی چاه های رشته قنات مذکور در پایین شهر وحدتیه به سوی جنوب و به موازات تالاب(تلخ آب) در پایین شهر کاملا مشهود و معلوم بود و هم اکنون آثار یک رشته قنات دیگر در بالای روستا سبا و در محلی به نام "مل دراز" وجود دارد، حال همه ی این شواهد نشان چیست؟
نشان این است که هر جا آب است آبادی هم ... .
اما این شکل و نظام آب رسانی به این دشت که در چه دوره ای بوده و تا کی ادامه داشته به طور مستند و مدون بدان پرداخته نشده یا نگارنده از آن بی خبر است اما شواهدی مانند وجود قبرستان هایی به سنت اسلامی نشان می دهد تا زمان ورود اسلام به ایران نیز شهرهایی مانند سبا/ صبا و توز آباده بوده اگر چه آثار و نشانه های مربوط به قبل از اسلام نیز در گوشه و کنار این دو شهر که به نظر می رسد دو شهر بزرگ در شمال و جنوب این منطقه و تمدن بوده است به وفور یافت می شود مانند قبرستان ها(استوادن ها)، قلعه ها و گاهی بیرون آمدن ته ستون ها و سکه های مربوط به دوران پیش از اسلام از زیر خاک اما برمی گردیم به توضیح
بیشتر در مورد تل (تپه) ای به نام نقاره خانه که هم اکنون در نزدیکی روستای باستانی سبا در نزدیکی تل و تپه های باستانی به همین نام یعنی شهر سبا/ صبا این تپه را "تل نقاره خونه" می گویند، کمی تامل بر این نام گویای آن است که دورانی این جا شهری بزرگ بوده و آن هم پیش از اسلام یعنی آن زمان ها که خبرهای عمومی و اطلاع رسانی به وسیله ی طبل و شیپور اطلاع رسانی می شده و نقاره چیان در این ساختمان که اکنون به تلی/ طلی بدل شده بر طبل های بزرگ می کوفته و شیپورها را به صدا درآورده اند و لشکریان و سپاهیان یا مردمان عادی را از ما وقع باخبر می ساخته اند؛ این ها و نمونه های فراوان دیگر نشان آن است که دیر زمانی در این منطقه آب بوده و آبادانی، نه چنان که حال نه آب است و نه آبادی.
اما بزرگان گفته اند که تاریخ تکرار نمی شود و آب رفته را به جوی نمی توان برگرداند اما سوال این است آیا نمی توان آب نرفته را به جوی انداخت؟
یعنی آیا نمی توان این جوی و جدول را دوباره باسازی کرد و آب را دوباره به این دشت سرازیر نمود و دوباره رونق اقتصادی و آبادانی را در این دشت با آن خاک حاصلخیز و آن مردمان سخت کوش و پرابتکار
یعنی مردمان خونگرم شهر وحدتیه و روستاهای اطراف زندگی تازه ای بخشید؟ و آیا نمی توان در حاشیه کوه و به موازات آن"کل غرون"
را دوباره غرش بخشید؟ و به
جای شبکه ي قنات ها در دشت جدول کشی کرد و تمامی این زمین ها را با کمی آب در کشت های مختلف مصرفی یا صنعتی به کار گرفت؟
چرا که نه؛ پیشینیان با این وسایل ابتدایی با آجر سد بستند و زیر کوه تونل زدند و آب را به دشت آوردند ولی با وسایل مکانیزه ی امروزی کار صد بلکه هزاران بار سهل تر است و خواستن توانستن است.
البته که این طرح در جاهای دیگر کشور نیز اجرا شده مثلا "تونل کوه رنگ" سر شاخه هایی از رودخانه کارون در جنوب و غرب زردکوه بختیاری را به دامنه های شمالی و شرقی انتقال داده و آن سرشاخه ها را به زاینده رود می ریزد تا به دشت های اطراف نجف آباد و اصفهان برود و قطب کشاورزی آن منطقه را یاری رسانده و رونق اقتصادی ایجاد کند. هم اکنون تونل کوه رنگ در منطقه ی "چل گرد" شهرکرد که در ابتدا یک مورد بود تا سه مرحله افزایش یافته و آب را به سوی مرکز کشور هدایت می کند.
این تونل و یا نمونه های از آن اگر از منطقه ی شاه قاسم تا دشت نرگسی از رودخانه جدا شود مشرف بر همه ی دشت و مورد استفاده برای عموم شهر وحدتیه و روستاهای اطراف است و حتی می توان جبران کمبود آب نخلستان های شهر وحدتیه، بلوک زیراه تا دوردگاه را در صورت نیاز از آن تامین کرد.
منبع:اتحاد جنوب/با اندکی تصرف
+ نوشته شده در جمعه بیستم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 15:45 توسط امیداسماعیلی
|